آسمان گویی می خواهد خود را لوس کند اما روش اینکار را نمی داند می خواهد مردم را در خانه هبس کندو یادگیری علم را اذ دانش آموذان بگیرد خود را به فشار می اندازد رنگش را سیاه میکند و همه جا را مهی سیاه به سیاهی ضغال فرا میگیرد به آرزویش می رسد و سبب تعطیلی
مدارس میشود در چنین اوضاع نابسامانی مریضه خانم و ربابه خانم دوهمسایه فضول یکی از دیگری فضول تر به میدان تره باز می روند و شروع به متراژ بازار می کنند انگار نه انگار آسمان درحال صرفه است وزیر زبان به مرضیه بانو و ربابه بانو فحش می دهد دراین هنگام هردو آنها با هم صرفه میافتند حالا صرفه نکنو کی صرفه بکن
ولی هردوی آنها می گویند صرفه است دیگه چیز مهمی نیست وبدون اهمیت کارهایشان را انجام می دهند اما دیگر صرفه کردن امانشان بریده بود به ناچار با فیس و افاده به خانه بر میگردند آسمان که میبیند که کاری کرده اونم چه کاری زنا رو تو خونه حبس کرده تو آسمان اهنگ رعد و برق رو بخش میکنه و شروع به رقص باریدن میکنه
از خودم دراوردم بدم باشه://